امروز : شنبه, ۱۷ آذر , ۱۴۰۳ - 6 جماد ثاني 1446
- بیش از ۱۰۰ گروه سرود در کرمانشاه فعال هستند
- کاهش ۹ پلهای نرخ تورم در کرمانشاه/ استان از صدر به میانه جدول تورم آمد
- جذب ۳۰ نیروی شرکتی در استانداری کرمانشاه کاملا قانونی بوده است
- معرفی برگزیدگان پانزدهمین جشنواره تئاتر بسیج کرمانشاه
- افتتاح چهاردهمین نمایشگاه سراسری صنایعدستی در کرمانشاه
- برگزاری محفل شعر «ندای هبه» با محوریت بانوان عرصه مقاومت در کرمانشاه
- گالری کیف و کفش مریم
مردم سالاری یا ژنوساید مردمی
به گزارش شهر روشن از کرمانشاه، محمد حقیقیراد یادداشتی با عنوان مردم سالاری یا ژنوساید مردمی که آن را در اختیار ما قرار داده و به شرح ذیل آمده است.
ما همه به ساز و برگ زندگی مدرن مجهزیم و توانستهایم با سیاستهای آب، دوغ، خیاری خود را به مرحله زندگی نباتی برسانیم و با افتخار در شعب ابیطالب زندگی کنیم بی آب ، بی برق و شایدم بی ذرهای ارفاق زندگی که از ما دریغش می کنند.
حال چرا در این تلخند روزگار سکوت اختیار و زبان را در کام خود گمگشته تاریخ کردهایم و سخنی به عدالت نمی گوییم و به سر ما چه آمده است که همچون اسب اعساری به خدمت زندگی در آمدهایم و شدهایم پلی برای صعود افرادی که هوس زندگیشان، هدف زندگیمان را گم کرده است؟
حال این نوشتار به همه ی ابعاد ایجاد نارضایتی در کشور ما میپردازد و در صدد علت یابی مشکلات با زاویهای خاص دارد، که در آن اصطلاحی وجود دارد به نام “مود” که اشاره دارد به فرایند ذهنی افراد که بسیاری از رفتار روزمره انسان ها را شکل میدهد، به طور مثال میگویند پیری اصلا به سن و سال نیست بلکه به تغییر “مود” است و ذهن یک فرد دچار تغییراتی میشود، که میپذیرد پیر شده است و یا اینکه یک سلسله رفتاری را به حدی در خود نهادینه میکند، که آن را به تدریج ملکه ذهنش میکند.
مسئله فوق وقتی خطرناک میشود که فرد دیگر تن به تغییر نمیدهد، به عنوان مثال دیدهایم، که با وجود از بین رفتن برخی مشاغل چون نان خشکهای، بسیاری از افراد هنوز در کوچه و خیابان مشغول جولان و کسب روزی اندک هستند، چراکه خود پذیرفتهاند، که سرنوشت همین است.
در کشور ما که مدیریت از جنس آزمون و خطا است بسیاری از مدیران چند دهه بر تارک امور در همه ابعاد و شئونات نشستهاند از تقنینی تا قضایی، اجرایی و… همچنان با تکنیک های قدیمی در شرف گره گشایی از مشکلاتی هستند، که اصلا پاسخگوی نیاز امروز کشور نیست و اصرار بر حفظ آن ها جز خسارت و ویرانی کشور نتیجهای ندارد.
مدیریت های اتوبوسی و تیمی که در چند دهه اخیر شکل گرفته و آن را باید پوزخند به شایسته سالاری نامید، نیز یکی از “مود” های ذهنی است، که بی توجه به نیازهای کشور در حال تولید خسارت و زیان برای کشور است.
مدیریت هایی که اولویت اول آن شناخت و تعریف افراد در حلقه خودی های یا باند است و این افراد در هرکجای مدیریت و سیاست قرار گیرند اساسا مغزشان طوری شکل گرفته که تعریف راه حل مشکلات صرفا بر اساس توانمندی های اطرافیان و تکنیک های کهنه است.
برای کشوری چون ما که از بسیاری از مراحل سیاسی و فرهنگی قدیم عبور کرده و مطالبات جدی در میان یکایک احاد جامعه نسبت به تمامی شئونات آن شکل گرفته برای خروج از مشکلات حاد ایجاد شده دو نیاز واجب امروز حس میشود، نخست مردم که باید به خود قبول کنند که دیگر نباید تحت هیچ شرایطی به فکر حل مشکلاتشان توسط آدم هایی باشند که چندین دهه رفتارهای یک شکل آن ها را در خلاصه کردن جامعه ی ۸۵ میلیونی به افراد محدود پیرامون خلاصه کرده اند و جز خسارت چیزی به بار نیاوردند.
از سویی حکمرانان هم باید خود را برای پوست اندازی آماده کنند، حضور ۴۰ ساله برخی مدیران در شئونات مختلف کشور دیگر محلی از اعراب ندارد و امروزه میبینیم، که راهکارها و اقدامات آن ها نتوانسته مشکلات را از کشور حل کند در همین بعد نظامی، که کشور توانسته جایگاهی در خاورمیانه پیدا کند شک نداشته باشیم، که اگر جوانانی مثل تهرانی مقدم مجال نمی یافتند چیزی برای عرضه نداشتیم و حال باید پرسید، چرا باید در ایران عزیز حادثه ای همچون اصابت موشک به هواپیمای اوکراینی از سوی پدافند هوایی خودی را داشته باشیم و آن را خطای انسانی بنامیم و سبب و بانی آن را مورد مجازات و مواخذه قرار ندهیم.
اکنون وقت آن فرا رسیده است، که مقامات کشور با نگاهی به واقعیات کشور بپذیرند، که برای حفظ کشور لباس گشاد مدیریت را از قامت نحیف افرادی که دچار “مود” ذهنی ناکارآمد هستند خارج کند.
امروز نسل جوان از خود می پرسد که این وزرای ۴۰ ساله و این مدیران و طراحان ضعیف تا کی باید حفظ شوند؟!
آنچه اینجانب را دچار نگرانی میکند، این است، که بحران ها دائما در حال بزرگتر شدن هستند و اقدامات دائما کم اثرتر و یک غفلت عجیب هم در بعد نظارتی و هم در بعد اجرایی می بینم. به عنوان مثال هم ILO و هم کارشناسان حوزه ی رفاهی و جمعیت شناسان بر این عقیده اند که صندوق های بازنشستگی در حال افول هستند و بحران در سال ۱۴۰۵ حتمی است و چالش بزرگی به نام حقوق بازنشستگان که اکنون هم وجود دارد به یک معضل ملی تبدیل می شود، اما به حدی “مود” مدیریت کشور در ایستایی قرار گرفته است، که جز تماشا و زل زدن به چالش ها کاری نمیکند؟!
شاید بد نبودیم که به انبوهی از هشدارهای کارشناسان در مورد فرسایش خاک و لزوم آبخیزداری و … نگاه کنیم که مورد توجه قرار نگرفت و همین میشود که امروز از زلزله اخیر و مهیب در کرمانشاه و تا سیل خوزستان، لرستان و مازندران و حتی فقر سیستان تبدیل به یک بحران میشود و من گمان دارم که سیر نگران کننده است.
متاسفانه بدترین شکل ممکن اینجا است، که به جای درک مشکل و پذیرش اشکال تصور بر سیاه نمایی شکل میگیرد و تا بحران شکل نگیرد و با چشمان حدقه زده بر آن نگاه نکنند، آرای جامعه شناسان و اقتصاد دانان و عالمان جامعه محلی از اعراب نمییابد و این یکی از بدترین تراژدی ها است، که متاسفانه با وجود تکرار مکرر سو مدیریت ها، چون ” مود” ذهنی ثابت است، حل نمیشود.
من گمان میکنم که بهترین مثل برای این یادداشت ضرب المثلی است، که میگوید، همیشه مرگ برای پدر همسایه نیست و قطعا ما نیز در صورت تداوم ناکارآمدی ها و سو مدیریت ها دچار مشکلاتی دقیقا شبیه حکومتهای دیگر میشویم؛ کافیست به بحران صندوق های بازنشستگی در یونان و آرژانتین و شیلی نگاه کنیم تا بفهمیم؛ زل زدن به چالش ها چه عواقبی برای کشورها به بار خواهد آورد و به عنوان سخن پایانی باید از سران و مقامات ایران و بالاخص ریاست جمهور پرسید، که آیا شما مملکت را اداره می کنید یا خدا نگهدار آن است؟زیرا که به جای اینکه در سیاستهای خود به فکر منفعت مردم و مردمسالاری بیشتر باشید، سیاست های شما بیشتر شبیه ژنوساید مردم است، لطفا ذره ای هم به فکر مردم باشید…
یادداشت: محمد حقیقیراد
انتهای پیام/ر