پیامبر اسلام صَلَّی اللهُ عَلیهِ وَ آلِهِ فرمودند:
۞ هر که در گفتارش صلوات بر من و علی بن أبی طالب علیهما السلام باشد وارد بهشت می‌شود. ۞
Thursday, 25 April , 2024
امروز : پنج شنبه, ۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳ - 17 شوال 1445
شناسه خبر : 13466
  پرینتخانه » آخرین اخبار, اجتماعی, اجتماعی, اخبار جدید, اخبار ویژه, اخبار ویژه, استان ها, اقتصاد کرمانشاه, اقتصادی, ایران, بین الملل, پیشنهاد سردبیر, دو کلمه حرف حساب, سایر اخبار, سیاسی, شهدا و دفاع مقدس, فرهنگی, فرهنگی و ادبی, ویژه, یادداشت, یادداشت تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ - ۱:۰۷ |
یادداشت

ژورنالیست واقعی قلم نمی‌فروشد/ از خبرنگاری تا مزدوری!

یک ژورنالیست واقعی قدر قلم را می‌داند و هرگز آن را نمی‌فروشد، اما امان از خبرنگارنماهای مذور که خودفروشی هم می‌کنند.
ژورنالیست واقعی قلم نمی‌فروشد/ از خبرنگاری تا مزدوری!

به گزارش شهرروشن از کرمانشاه، روز خبرنگار به نام شهید صارمی نام گذاری شده و گاها از رشادت‌های شهید آوینی هم یاد می‌شود، اما هرسال با فوج پیام های تکراری مدیران ادارات و خبرنگارنماها رنگ و بوی دیگری می‌گیرد و در دل آرزو می‌کنم کاش هرگز چنین روزی در تاریخ وجود نداشت و ساحت آن بازیچه عده‌ای از بی قلمان وطن فروش نمی‌شد، که همچنان دادهایمان به نیمه سال هم نرسیده است.

آری می‌خواهم شمشیر واقع بینی را از رو ببندم تا از زخمهایی رونمایی کنم که سالهاست برای آن نوشدارویی نساختند و این کهنه زخم پینه بسته هرروز سر باز می‌کند و عفونتش عمیق می‌شود، تا جایی که از آن ویروسی به نام خبرنگارنماها رشد کرده که به تدریج به عنوان مشاوران رسانه‌ای مدیران نالایق منصوب و جای خود را در صف نخست تجلیل روز نامیمون خبرنگار باز می‌کنند.

سخنم را با زهری آغشته به سموم این نوع آفتهای نوظهور آغاز کردم، چراکه طی این سالها هرگز به خودم اجازه ندادم از جایگاه اصحاب رسانه‌ای که در آن هستم و تلاش کردم برای منافع شخصی و یا خدایی ناکرده خانوادگی سوءاستفاده کنم و همیشه از اینکه رسالتم را چیزی فراتر از عریضه نویسی های مرسوم یافتم، خدا را شاکرم و سرم جز برای معبود، مقابل احدالناسی خم نشده است.

واقعا ازاینکه میبینم عده‌ای فقط برای دیده شدن و آگهی و رپرتاژ گرفتن از مسؤولان حاضر شدند دست به هرکاری بزنند از شغلی که انتخاب کردم شدیدا خودم را سرزنش میکنم و بارها حتی کار در گلخانه‌ای کوچک و یا کارگاهی صنعتی را که خبری از چاپلوسی، پاچه خواری، ظلم، فساد، تبعیض و… با انواع آسیبها در آن نباشد را به این حرفه ترجیح داده‌ام، اما چگونه می‌توانم حق همشهریان را از مسؤولان سراپا تقصیر مطالبه نکنم و آنان را به حال خودشان بگذارم حتی اگر ما را تهدید و یا مماشات کنند.

علاقه به کار خبر در من از صفحات ادبی استانی و کشوری شکل گرفت، آن روزها گاهی هم سری به صفحات اجتماعی میزدم، آنها را یواشکی برش زده و آرشیو میکردم تا شاید روزی کشف کنم چرا فلان هواپیما یا قطار آن همه فجایع انسانی را رقم زده، آن زمان خبری از گوشیهای آندروید و شبکه‌های اجتماعی نبود و ما برای شناخت اطرافمان دست به دامن هر نشریات محلی و چاپی میشدیم، اما اکنون بستر فضای مجازی جایی برای فهم واقعیت نگذاشته و نقوش پرفریبش هر نااهل خبرنگارنمایی را تبدیل به ژورنالیست مزدوری کرده است، که آویزان جیب مبارک و طویل مدیران شدند و چقدر این زخمها خوب نمی‌شود و چه کسانی چوب همین شاخ های اینستاگرامی و صیادان فرصت طلب را خورده‌اند و جای مطالبات شهری آنان هنوز درد می‌کند و از هر رسانه بهره شخصی خودشان را می‌برند.

نمیدانم به حرف مدیرکل محترم ارشاد گوش کنم که مرا تشویق کردند که اگر هنرمند هستی، خبرنگاری هم نوعی هنر است پس محکم باش و از قلمت برای اهداف والا و انسانی بهره بگیر، یا حرف عام را گوش بگیرم که این شغل برای تو که اهل روشنگری و مطالبه‌گری هستی، نان و آب نمی‌شود، پس به آن دل نبند و دنبال سرنوشت دیگری باش تا به آرامش برسی، اما هدفم آنقدر برایم ارزشمند است که پای آن ایستادم و آنان را که ناحق گفتند و تهدید کردند شدیدا تحریم خبری کردم که از عنوان اسم ادارات خودداری میکنم و آنان را که انتقادپذیر بودند و مشکلات عدم خدمات رسانی به هموطنان را برطرف کردند حمایت و همراهی کردم.

چرتکه بیش از ۱۰ سال کار خبری، اما مرا در مرزی از رفتن و ماندن قرار داده و از طرفی با همه ناملایمات، رنجها، تهدیدها، تهمتها، آزارها، تیکه و لیچارها مبارزه میکنم تا از دایره حق خارج نشوم و تا کشف واقعیت تحمل کنم و از طرفی وقتی خودفروشی قلم برخی از خبرنگارنماها و کورس آنها برای زدوبند با ادارات را می‌بینم و اوج این فاجعه در متون اخبار انتقادی و موافق آنها موج می‌زند را می‌بینم، روحم و انگیزه‌ام برای ادامه در این منجلاب آلوده، تحلیل می‌رود و چقدر از این همه کاسه لیسی و دست بوسی عده‌ای حالم بهم می‌خورد و به این تلاش های پوشالی و تبرکات آنان خنده‌ای که عجیب تلخیش را حس می‌کنم برگوشه چشمم می‌نشیند.

اگر تا روز خبرنگار سال بعد از این همه وضعیت بغرنج بنویسم باز حرف بسیار است و می‌ترسم، حق کسانی که به حق برای شهر و کشور خود به عنوان یک ژورنالیست واقعی، عکاس حرفه‌ای، شهروند خبرنگار دغدغه‌مند، مدیرمسئول دلسوز، سردبیر کاربلد، تایپیست زحمتکش، ادمین آنلاین و باسواد کانالهای خبری رسمی، نویسندگان و مخاطبان فهیم و…. را تضییع کنم، پس به احترام آنان سر ارادت را فرو میآورم و ضمن خداقوت روز شان را عرض تبریک دارم و امیدارم روزی فرا برسد که خبرنگاران واقعی با طرح های ساماندهی و حمایتی قدر دانسته شوند و حرمت قلم آنان حفظ و تقدیس بشود.

و من الله التوفیق
مدیرمسئول پایگاه خبری شهرروشن

انتهای پیام/ت

نویسنده : Fatemehzahra Takallofpour | منبع خبر : شهر روشن
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در پایگاه خبری شهر روشن منتشر خواهد شد.