پیامبر اسلام صَلَّی اللهُ عَلیهِ وَ آلِهِ فرمودند:
۞ هر که در گفتارش صلوات بر من و علی بن أبی طالب علیهما السلام باشد وارد بهشت می‌شود. ۞
Friday, 19 April , 2024
امروز : جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳ - 11 شوال 1445
شناسه خبر : 1008
  پرینتخانه » اخبار جدید, پیشنهاد سردبیر, سایر اخبار, شهدا و دفاع مقدس تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱۳۹۷ - ۲۳:۳۴ |
به بهانه روز شهدا:

مادر شهید کرمانشاهی که گُل داد و گُل نگرفت!

یک مادر شهید کرمانشاهی که گُل داد و گُل نگرفت تا پیام شهدا را به مسوولان استان برساند.

به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی شهر روشن از کرمانشاه، رسول مرادی فعال رسانه ای به مناسبت گرامیداشت ۲۲ اسفندماه و شهدای هشت سال دفاع مقدس، یادداشتی را نوشته است که تلنگری به برخی مسوولان استان خواهد بود و به آن اشاره می شود.
دوستی می گفت: داشتم امروز در یکی از قطعات گلزار شهدای شهر کرمانشاه قدم می زدم، آنجا شلوغ بود و برخی از مسئولان به مناسبت روز شهدا آمده بودند تا به مقام آنان ادای احترام کنند آن هم با گذاشتن شاخه گل بر روی مزار مطهر شهدا و قرائت قرآن.
ناگهان کمی آن طرفتر مادر شهیدی توجهم را جلب کرد که با فرزند شهیدش خلوت کرده و اشک می ریزد بی اختیار آنجا رفتم و سوره معوذتین را خواندم.
آن مادر پس از تشکر اینگونه سرصحبت را با لهجه شیرین کرمانشاهی باز کرد : روله جان ای گلزار پسرمه ۱۹ سالش بود که در عملیات مرصاد شهید شد مى گفت: مادر میخوام برم جلوی پیشروی دشمنو بگیرم تا کشور را نگیرند، پسرم رفت و بعد از چند روز پدرش پیکر بی جانش را آورد.
آن مادر شهید طاقت نیاورد و در این روزهای آخر زمستان مثل ابر بهار گریان شد و من هم با او گریستم.
ناگاه مادر شهید گفت: “روله امروز برای شهدا گُل آوردند ولی برای گلزار پسر شهیدم گُل نیاوردن” و گفتن این جمله همانا و گریستن مادر شهید همانا، من نیز که طاقت از کف دادم و اشکم در مشکم بود، با مادر شهید با شدت بیشتری گریستم.
برای شادی دل آن مادر یکی دو شاخه از گلهایی که مسوولان روی گلزار دیگر شهدا گذاشته بودند را آوردم روی گلزار مطرح گل پرپر شده آن مادر شهید گذاشتم، اما مادر شهید گفت: روله جان من راضی نیستم ای گل را اینجا بیاری چون ای گل مال گلزار اون شهیده و این جمله مادر شهید مرا بسیار حیران کرد و در خود فرو برد.
آری این مادر شهید آن گُل معطر و زیبایش را داد، اما راضی نشد این گُل را بپذیرد، چراکه معتقد بود گل مال شهید دیگری است و این یعنی دادن درس حق الناس که برخی از ما از آن بسیار غافلیم.
شاید بخشی از سخنان ناگفته آن مادر شهید این باشد که من انتظاری از مسوولان ندارم، جز ادامه راه شهیدان آن هم با خدمت صادقانه به مردم و این انقلاب که با خون شهدا به ثمر نشست و حفظ شد. شاید آن مادر می خواست بگوید من از مسوولان شاخه گُل انتظار ندارم، اما انتظار دارم دسته گل به آب ندهند و نگذارند خون شهدا پایمال شود.

شاید آن مادر می خواست بگوید فرزند من و همه شهیدان بی هیچ چشمداشتی جانشان را فدا کردند، اما امروز ناظر بر کردار و رفتار ما و به ویژه مسوولان هستند، تا حافظ این آب و خاک باشند و نگذارند آب در دل این مردم شایسته و شهید پرور ایران تکان بخورد.
شاید این مادر مى خواست بگوید این انقلاب به راحتی و بی هزینه به اینجا نرسیده و خون ها ریخته شده و مسوولان بدانند که در چه کشوری مسوولیت پذیرفته اند و باید به آرمان های شهدا و امام شهدا پایبند باشند.
شاید آن مادر شهید مى خواست بگوید عدول از ارزش ها از سوی مسوولان، زر اندوزی به هر قیمتی و فراموش کردن مردم پذیرفته نیست.
شاید آن مادر شهید می خواست بگوید همه باید فردای قیامت پاسخگوی خون شهدا باشیم و امروز روز عمل و فردا روز حساب است و در آن روز هیچ عذری پذیرفته نیست.
شاید آن مادر می خواست بگوید مسوولان هوای مردم را خیلی بیشتر از این ها داشته باشند و هوای پست های دو روزه دنیا آنان را هوایی نکند.
شاید آن مادر می خواست بگوید من از مسوولان برای شهیدم گُل نمی خواهم ولی از آنان می خواهم مراقب باشند گُل بخودی نزنند.
به راستی امروز ما تا چه اندازه ای در راه شهدا گام برمی داریم و فردا چه پاسخی می خواهیم به آنان و خانواده هایشان که عمری اندوه فراقشان را تحمل کرده اند دهیم.
رسول مرادی فعال رسانه
انتهای پیام/ت

نویسنده : رسول مرادی/ فعال رسانه ای
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در پایگاه خبری شهر روشن منتشر خواهد شد.