پیامبر اسلام صَلَّی اللهُ عَلیهِ وَ آلِهِ فرمودند:
۞ هر که در گفتارش صلوات بر من و علی بن أبی طالب علیهما السلام باشد وارد بهشت می‌شود. ۞
Friday, 29 March , 2024
امروز : جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳ - 20 رمضان 1445
شناسه خبر : 6659
  پرینتخانه » اخبار جدید تاریخ انتشار : ۱۰ شهریور ۱۳۹۸ - ۲۰:۴۷ |
شهر روشن گزارش می‌دهد

انسانیت چند؟/ از زخم های پیرمَرد چَسب فروش تا ملاقات سنگی در فارابی کرمانشاه

آیا مرهم زخم های پیرمَرد چَسب فروش مهربان و دیگر مردم این شهر ملاقات سنگی در بیمارستان فارابی کرمانشاه است.

به گزارش پایگاه خبری شهرروشن از کرمانشاه، در حال گشت و گذار در فضای مجازی بودم که تصویر آشنا و البته به همراه متنی تامل برانگیز نظرم را جلب کرد، تصویر را که خوب می شناختم و البته می‌شناسیم، همان پیرمَرد چَسب فروشی را می گویم که سال ها گوشه ای از این شهر نان حلال در می آورد و با غیرت زندگی اش را می گذراند، اما متن های همکارم که از آن دسته افراد دغدغه مند با موضوعات اجتماعی است، بسیار مرا متاثر و مضطرب کرد.
(ر.ص) همکار رسانه ایم در استان اشاره ای در صفحه اینستاگرامش به آن پیرمَرد چسب فروش داشت که متن آن به شرح ذیل است:
خیلی ها که کرمانشاهی هستند، از او خاطره دارند
پیرمَرد چَسب فروش سال ها گوشه ای بساط می کرد و خرج خانواده اش را از همین راه در می آورد. سال ها گذشت بود و بعد از آن گوشه نشین خانه شد. از آن موقع به بعد همیشه از همسرش جویای احوالش بودم، یکی دو ماهی بود که خبری از او نداشتیم، تا اینکه امروز در بیمارستان… همسرش را دیدم، جلو رفتم و سلام کردم، احوال خالو صیه را پرسیدم، سرش را پایین انداخت و شروع به گریه کرد. گفت: ماه پیش دزد به خانه زد و حتی به زیرانداز خلو صیه هم رحم نکرد!
چند روزی از این ماجرا نگذشته بود که پیرمَرد چسب فروش سکته مغزی می کند و حالا در کما به سر می برد، همسرش می گفت دکترها از او قطع امید کرده اند. دزدها شرمندگی هم چیز خوبی است. این را خطاب به دزدهای خرد و کلان این مملکت می گویم.
وقتی نوشته های همکارم را با اشک و اندوه می خوانم طاقت نمی آورم و در تاییدش تصویر پیرمَرد چسب فروش را با نوشته ای مختصر در فضای مجازی به اشتراک می گذارم، اما این همه ماجرا نیست، هرچند شبیه این انسان شریف و خودکفا در گوشه و کنار این شهر زیاد دیده باشیم، با این حال کمتر کسی پیدا می‌شود که با خالو صیه و یا آقای صیدمیرزا خزائی برخورد نکرده و یا از او چیزی نخریده  باشد، حتی همان دزدی که شرمندگی برایش کم است و نمی‌توان واژه ای در توصیفش یافت!
بخشی از یادداشت همکارم مبنی بر اینکه “نمی دانم تا فردا که روزنامه را چاپ می کنیم خالو صیه زنده باشد یا…” را کامل نخوانده هر چه با خودم کلنجار می روم می بینم، دیگر نمی توانم تصویر پیرمَرد چسب فروش مسیر مصدق تا دبیراعظم را از جلوی چشمانم حتی با اشک محو کنم، بنابراین برای اینکه حداقل یک بار دیگر او و دستان پینه بسته و زحمت کشیده اش را ببینم با همکارم که از خانواده خالو صیه اطلاع دارد، ارتباط می گیرم و بعد از کلی همدردی به این نتیجه مشترک می رسیم که با جمعی از اصحاب رسانه استان به دیدار صیدمیرزا خزایی برویم.

صبح همان روز جلسه ای و نشست خبری اداری در یکی از سازمان های طبعیت دوست برگذار می شود، در حال نوشتن متن خبر گوشی ام زنگ می خورد و پشت خط همکارم اطلاع می دهد که با خانواده آقا صید هماهنگ کرده و می توانیم به ملاقات برویم و می گوید به تعدادی از همکاران هم اطلاع دهم، تنها راهی که در آن شرایط به ذهنم می رسید، نوشتن یک یادداشت کوتاه مبنی بر دعوت از همکاران برای ملحق شدن و ملاقات بود، کاغذ را دست به دست می دهم و البته واکنش همکاران هم بعد از خواندن مطلب که هم متاثر می شدند و هم همدردی می کردند به نوع خود جالب بود، اولین ردیف تعدادی از همکاران دفتر اعلام آمادگی می کنند، دلگرم می شوم و بعد از جلسه برنامه ریزی می کنیم.
وعده هماهنگی همکارم راس ساعت ۲ مقابل درب بیمارستان فارابی جایی که خالو صیه را نگهداری می کنند و نشست خبری تا قبل از ۱۲ به خاتمه می رسد، خودم را به منزل می رسانم بعد از استراحت با همکارم ارتباط می گیرم و سر راه مقداری تبرکی پرچم متبرک حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) را که قبلا نگه داشته بودم به همراه می آورم، شاید هم امانتی در دستم بود و سهم پیرمَردی که سال ها راضی به رضای خدا و خواهان لقمه نان حلالی برای زندگی تلاش می کرد.
سر موعد مقرر خود را می رسانم و همکاران یکی یکی ملحق می شوند، یکی از دوستان پیشنهاد می دهد که برای کمک به پیرمَرد چَسب فروش همه توان خود را به کار بگیریم و از مسؤولان مربوطه نیز مطالبه کنیم.
از راهروهای مخوف و تاریک بیمارستان عبور می کنیم، جمعیت زیادی برای ملاقات پشت درهای lcu به انتظار نشسته اند، همسر خالو صیه از شدت خستگی و ناتوانی روی یکی از صندلی ها خوابش برده بود، همکارم به طرفش می رود و صدایش می کند، پیرزن بنده خدا از خواب دستپاچه می شود و به سمت ما می آید، حقیقتا اندوه عمیق و شادی زودگذری در چهره اش می توان دید، شاید با خودش فکر می کرد که کاری از دستمان برای پیرمَرد بر بیاید، نزدیک می شود و شروع به گریه می کند، با او روبوسی می کنم و دلداری می دهیم، لبخند کوچکی بر لبش نقش می بندد و با دستش اسم خالو صیه را بر تابلوی پشت درب ملاقات که کنار اسم دیگر بیماران با شماره تخت نوشته شده به ما نشان می دهد، تخت شماره ۱۰ و….
یکی از همکاران زنگ در اتاق ورودی را می زند، درب باز می شود و ملاقات کنندگان هجوم می برند، در حالی که با آن ها راهی می شویم از این عکس العمل تعجب می کنیم، اما دقایقی بعد متوجه می شویم که آن ها از راهروی باریکی که از پنجره تخت ها را نشان می دهد، با در دست داشتن سنگ هایی که از ساختمان نیمه کاره انباری اطراف محوطه می آورند  و یا استفاده از صندلی پلاستیکی برای زیر پا گذاشتن و دیدن بیمارانشان از ارتفاع بلند (و فقط برای ۱۵ دقیقه) تقلی می کنند، از این صحنه متاثر و متاسف می شویم، اما چاره چیست؟!
یکی از همکاران سنگ ها را می چیند تا از پشت شیشه و به قول معروف با ملاقات سنگی بتوانیم خالو صیه را برای چند دقیقه ببینیم، همین لحظه برای مخاطبان و دیگر همکارانی که نتوانسته بودند به ملاقات بییند، با گوشی عکسی از پیرمَرد می گیریم، اما پرستار از پشت شیشه پرده را می کشد و اجازه نمی دهد، بر می گردیم از دیگر پنجره ها آقا صید را ببینیم که این بار خانم و آقای پرستار با برخورد نامناسبی و حالت تهدید گوشی را می گیرند و هرچه توضیح می دهیم که از اصحاب رسانه و جامعه خبری هستیم و برای تهیه گزارش از وضعیت فرد مورد نظر به عموم و نیز برای ملاقات آمده ایم، اما با پاسخ مثبتی مواجه نمی شویم و اصرار و پافشاری ما بی فایده به نظر می رسد و از ما می خواهند به مسؤول بخش و یا سرپرست بیمارستان مراجعه کنیم.

این برخورد مرا یاد خاطره ای از ملاقات با یکی از آشنایان (ا.عزیزی) در بیمارستان امام رضا(ع) که شخصیت مشهوری بود، می اندازد و آنجا هم گزارش مفصلی در فارس کار شد، که حتی با نحوه رفتار آن پرستار بخش برخورد کردند، اما از آن زمان تاکنون هیچگونه تحول و مساعدتی از سوی نهادهای درمانی در چنین شرایط مشابه با اهالی رسانه استان مشاهده نکردیم. با آن تجربه همکارم را دعوت به خوشتن داری کردم و به ساختمان اداری برای دیدار با رئیس بیمارستان مراجعه می‌کنیم، اما هیچ کسی پاسخگو نبود و وضعیت نامناسب بین راه نیز غیرقابل تحمل بود.
بین راه یکی از همراهان بیمار که از جمعیت ما متوجه شده بود، رسانه ای هستیم و می توانیم مشکلاتش را عنوان کنیم، به آهستگی جلو آمد و اطلاعات جالب و در عین حال تامل برانگیزی از وضعیت عدم رسیدگی به بیماران با توجه به صرف هزینه های بالا در اختیار ما قرار داد که گفتن آن سبب کدورت خاطر خواهد شد و همین قدر می توان اشاره کرد که از کوچکترین وسایلی که برای بهداشت بیماران در اختیار پرستاران بخش قرار می دهند، کمترین استفاده ای نمی شود و مردم از وضعیت خدمات رسانی پرسنل آن رضایت چندانی ندارند.
راهروهای بیمارستان را با دلخوری و مشاهده وضعیت ناگوار موجود طی می کنیم، از اینکه دست خالی بر می گردیم آشفته و ناامید می شویم، در حال مشورت با همکاران به فکرم می رسد که مشاهدات و پیشنهادات آنان را در راستای تنویر افکار عمومی به صورت مصاحبه و گزارش توصیفی تهیه کنم و در صورت موفقیت با مدیر بیمارستان و یا مسؤولان دانشگاه علوم پزشکی از آنان بخواهیم پاسخگو باشند.
صحبت های یکی از همکاران جالب توجه است و می خواهد ارتباطی با کمیته امداد امام خمینی(ره) بگیریم و اگر این بیمار تحت پوشش قرار دارد، مسائل مالی و حقوقی اش را مبنی بر نظارت بر خدمات رسانی به مددجویان خاص و… پیگیری کنیم، بی درنگ با روابط عمومی کمیته امداد ارتباط می گیرم و بعد از استقبال در این زمینه اعلام می کند که با بررسی پرونده مددجو مراتب پیگیری آن را در دستور کار قرار می دهد و در صورت نیاز ملاقاتی رسمی را ترتیب می دهند.
متن مصاحبه همکاران رسانه ای که در این ملاقات حضور داشتند به شرح ذیل است:
ش.د امروز در گفت و گو با خبرنگار شهر روشن در کرمانشاه دارو و درمان دو مبحث مجرا است، گاهی عنوان می کنند در دارویی کمبود واردات و ساخت وجود دارد و درمان تحت تاثیر قرار می گیرد.
این فعال رسانه ای خاطرنشان کرد: گاهی دارو وجود دارد و به دلیل عدم رعایت نکات بهداشتی و سلامت در بیمارستان ها، درمانگاه ها و کلینیک ها شرایط استاندارد رعایت نمی شود.
وی تصریح کرد: با توجه به نگاهی که به بخش ملاقات ویژه بیمارستان فارابی داشتیم، صاحبان بیماران، مراقبان شخصی بیماران از عملکرد این دستگاه درمانی ناراضی بودند، و اعلام کردند که از نظر بهداشت روانی و محیطی خوب خدمات رسانی نمی کنند و گاها با آنان تند برخورد می شود، حتی حمل و نقل دارو به صورت سوپرمارکتی است، یعنی از طریق سیستم حمل و نقل دارو انجام نمی شود و داروها را در سبدی می گیرند.
این فعال رسانه ای با اشاره به این‌که بهداشت و روان بیماران و مراقبان در زمان بستری و طول درمان در شان آنان رفتار نمی شود، گفت: در شئون یک بیمارستانی با این شرایط نیست که مراجعان مجبور شوند، سنگ و مزایک یا صندلی پلاستیکی با خود حمل کنند تا بتوانند بیمار را ببیند و از طرفی هزینه بسیاری را برای درمان متقبل شود.

وی با تاکید بر اینکه در ساعت اداری به بعد باید مدیر و پاسخگویی در بیمارستان باشند، در حالی محل سرپرستاری و اتاق مدیرعامل بیمارستان قفل و تعطیل بوده است، متذکر شد: اهالی رسانه مشاهده تعطیلی مدیریت این محیط درمانی شدند و بیماران از این وضعیت نیز به شدت گله مند بودند.
این فعال رسانه ای در استان کرمانشاه با اشاره به اینکه بیان این مطالب به دلیل خصومتی با این نهاد درمانی نیست و باید وظایف بهداشتی درمانی و انسانی رعایت شود، گفت: اگر مسؤولان وجدان خود را ملاک قرار دهند، آیا با توجه به این ملاک ها توانسته اند موفق عمل کنند، که اگر اینگونه باشد در پیشگاه خداوند و مردم روسفید هستند و اگر جز این باشد باید استغفار کرد.
وی با تاکید بر اینکه مردم حق دارند مطالبه کنند و بیماری که در کمیته تحت پوشش بوده است شرایط ویژه ای دارد، گفت: جامعه رسانه به عنوان رسالتی که دارند با نیت کمک رسانی انسانی مراجعه کردند و به ملاقات آمدند، اما در این ملاقات با دیدن مشکلات مردم مواجه شدیم.
این خبرنگار کرمانشاهی ادامه داد: ما به عنوان نمایندگان اصحاب رسانه استان نه به این دلیل که از قبل با نیت خصومتی به این ملاقات بیایم، چراکه با نگاه کمک معنوی و یا مالی به آدم مستمند به این مرکز درمانی آمدیم، آن هم دیدن شخصی که با دستفروشی و شرافت زندگی خودش را اداره می کرد.
این فعال رسانه ای در استان کرمانشاه اظهار داشت: آمده بودیم کمک مالی معنوی و درمانی به فرد بیمار داشته باشیم، اما شاهد این ناکارآمدی ها در این مرکز درمانی بودیم.
ف. ک امروز در گفت و گو با خبرنگار شهر روشن در کرمانشاه با اشاره به اینکه مرکز درمانی فوق وضعیت نامناسبی داشت، گفت: مراجعان با استفاده از سنگ بیماران را ملاقات می کردند، همچنین وضعیت نامناسب سرپرستاری را مشاهده کردیم.
این فعال رسانه ای در استان کرمانشاه با تصریح بر اینکه ساعت ۲ و ۴۰ دقیقه بخش مدیریت این مکان در تعطیلی کامل به سر می برد و بسته بود که این نوع خدمات ریانی در شان مردم کرمانشاه و بیماران مناطق اطرف نیست، خاطرنشان کرد: ساختمان های قدیمی، کثیف و آلوده با سرویس بهداشتی بسیار آلوده در بیمارستان فارابی تامل برانگیز بود.
وی عنوان کرد: برای عیادت با پیرمَردی نیازمند به این مکان آمده بودیم، که حتی اجازه ندادند از نزدیک ملاقاتی داشته باشم و از طرفی تصاویر گوشی ها را با برخورد نامناسبی گرفتند و پاکش کردند.
این فعال رسانه ای در استان کرمانشاه با اشاره به اینکه مسؤول درمانی در این ساعت برای خدمت به مردم نبودند، گفت: بیمار ساعت بیماری سرش نمی شود که خودش را با بود و نبود مدیر بیمارستان هماهنگ کند، لذا هر انسان آگاه و با وجدان تاسف می خورد که این وضعیت را مشاهده کند.
ر. ص امروز در گفت و گو با خبرنگار شهرروشن در کرمانشاه در خصوص توجه به وضعیت صیدمیرزا خزایی در فضای مجازی و شخصی، اظهار داشت: یکسال پیش یکبار دیگر به این موضوع پرداختم و چندنفری از دوستان فرهنگی کمپین تشکیل دادند و کمکی به آنان شد، تا اینکه چند روز پیش همسرشان را دیدم و از ماجرای زندگی عشار آنان مطلع شدم.
این فعال رسانه ای در استان کرمانشاه با بیان اینکه شهر کرمانشاه از این شخصیت های جداب کمتر دارد، گفت: در فضای مجازی یادداشت و مطلبی گذاشتم و بعد از آن با پیگیری مشترک با یکی از همکاران (طی ارتباطی که با خانواده خالو صیه داشتم) هماهنگی صورت گرفت که به نیت عیادت به این شخصیت سر بزنیم.
این خبرنگار کرمانشاهی با تاکید بر اینکه ما اصحاب رسانه باید به عنوان چشم بینا و زبان گویای مردم جامعه باشیم، خاطرنشان کرد: برای دلجویی از آن بیمار آمده بودیم، در حالی که وضعیت محیط درمانی مناسب نبود و حتی درهای ورودی قدیمی و زنگ زده بود.
وی ادامه داد: البته این بیمارستان ساختمان کلینیک تخصصی دارد، اما این در حالی است که طبق ضوابط مربوطه به داخل بیمارستان که ارجح از کلینیک است نگاه و توجهی نداشتند، سؤال اینجا است که اگر به بیمارستان رسیدگی نمی کنند، حداقل درهای زنگ زده و بهداشت آن را رعایت کنند.
وی گفت: کسی که بیمار دارد روزی یکبار بیمارش را از پشت شیشه می بیند، ما نیز بدون پیش فرض ذهنی به این مرکز درمانی آمدیم، از طرفی اینجا بیمارستان روانی بوده و طول درمان بسیار است و حضور همراهان بیماران در وضعیت مناسب تاثیر بهتری دارد.
این فعال رسانه ای در استان کرمانشاه تصریح کرد: در همه بیمارستان ها به دلیل وضعیت بیماران، قاعده بر این است، که آلودگی وارد بیمارستان نشود و بخش ایزوله و ای.سی.یو بهداشت داشته باشد، برای یک ربع احترام بیمار نگه داشته شود نه در محلی که دپو اسقاطی ها است از سنگ برای زیر پا گذاشتن و دیدار استفاده کنند.
وی با اشاره به ساختمان کلینیک تازه تاسیس میلیاردی در محوطه بیمارستان فارابی کرمانشاه و وجود درهای زنگ زده بیمارستان اصلی، متذکر شد: ما نیز مخالف امکانات نیستیم و معتقدیم مرکز کلینیک درمانی، خدماتی و تشخیصی مورد نیاز است، اما چرا به اندازه سنگ نمای آن به بیمارستان و وضعیت ملاقات ای. سی. یو رسیدگی نمی کنند و این در شان شهروندان کرمانشاهی نیست.

وی با اشاره به اینکه امنیت سازی درمانی با امنیت سازی شخصی متفاوت است، بیان کرد: در بخشی که ملاقات داشتیم، حتی سیستم زده عفونی کننده را هم ندیدم، لذا در بخش ویژه که میلیاردها پول درمان می‌گیرد، سخت نیست حداقل پایه ای برای یک ربع ملاقات تدبیر کنند و منتی بر سر مردم نگذارند که اگر نمی توانند باید از نظر شرافت انسانی این کار را رها کنند.
س. امروز در گفت و گو با خبرنگار شهر روشن در کرمانشاه اظهار داشت: پنجشنبه هفته گذشته به همراه تیم رسانه ای در جلسه مطبوعاتی متوجه شدیم که شخصی نیازمند و تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی استان(ره) نیاز به کمک و عیادت دارد.
این فعال رسانه ای در استان کرمانشاه گفت: از طریق همکاران متوجه شدیم شخص مذکور در بیمارستای بستری شده است و به دلیل وجدان هر بشر دوست و آزاده، به قصد ملاقات وارد بیمارستان فوق شدیم.
وی افزود: با آدرس های فراوان از روی دیوارها توانستیم بخش مورد نظر را پیدا کنیم، اما انتظار می رفت که اینفورمیشن (پردازش اطلاعات) و محل پاسخگویی باشد در حالی که برخلاف انتظار خدمات مناسبی ارائه نمی شد.
این فعال رسانه ای در استان کرمانشاه خاطرنشان کرد: برخلاف وعده مسؤولان و متولیان که در سطح کشور و استان داعیه مدینه فاضله را دارند که مراکز درمانی ما به پنج استان همجوار و همسایه امر خدمات رسانی و مبحث آموزش دارند، چیز دیگری در این بخش های مخوف دیدیم.
وی عنوان کرد: در بیمارستان فارابی کرمانشاه متاسفانه دیدیم که راهروهای وحشتناک و دالان های مخوف دارد، طوری که با بیماران از پشت پنجره مثل زندانی های سیاسی و بسیار خطرناک رفتار می شود، که گویا باید از پشت و به صودت سنگی شیشه ملاقات شوند.

این شهروند کرمانشاهی گفت: چزی که ناراحت کننده بود در واقع وضعیت اتاق های ای.سی.یو بود که در کنار انبار ضایعات دپو شده قرار اشت و ملاقات کنندگان از سنگ، آجر، بلوک های سیمانی، صندلی پلاستیکی استفاده می کردند.
وی با اشاره به اینکه برخی پرستاران بخش ای.سی.یو بیمارستان فارابی کرمانشاه به دلایل نامشخص پرده های پنجره ها را بر روی عیادت کنندگان پشت شیشه های راهرومی کشیدند، متذکر شد: تعدادی از مراجعان هرلحظه برای دیدن آخرین تصاویر از بیماران خود ک امیدی به بهبودشان نداشتند، آمده بودند که حتی به آنان اجازه تهیه تصویر را نمی دادند و شاید برای همیشه حسرت را بر دل صاحبان بیماران می گذاشتند.

این خبرنگار کرمانشاهی در استان کرمانشاه تاکید کرد: ما برای علت یابی به بیمارستان مذکور نرفته بودیم و به صورت سرده زده و با هدف عیادت رفتیم، که شاهد معضلات چند نفر از مراجعان و انتقادات شدید آن ها از وضعیت موجود بودیم، که متاسفانه پرسنل بیمارستان حاضر به پاسخویی حتی به اصحاب رسانه استان نبودند.
این فعال رسانه ای در استان کرمانشاه با تاکید بر اینکه مقام معظم رهبری از دهه هشتاد مسئله پاسخ‌گویی به ارباب رجوع را مطرح کردند، اظهار داشت: هنگام مراجعه به ما گفتند که این ساعت که از ۲ بعدازظهر گذشته وتعطیل است لذا واحدهای درمانی مدیریتی نباید تعطیلی داشته ‌باشند، حال سؤال اینجا است که اگرحوادث ناگواری همچون زلزله اخیر پیش بیاید چه کسی پاسخگو خواهد بود.

وی با اشاره به اینکه ساخت این بیمارستان پیش از انقلاب است و وضعیت قدیمی دورد، افزود: این مکان دچار بحران و ریزش شدید شده است، زیر نظر دانشگاه علوم پزشکی و نهادی دولتی است ک باید مسؤولان از وزادت بهداشت تا ریاست بیمارستان و پرستاران پاسخگو باشند.
این خبرنگار کرمانشاهی با اشاره به اینکه همراه بیماری از شهرستان پاوه مشکلاتشان را مطرح کرد و خواست اسم و تصویرش محفوظ بماند، که مبادا پرستاران با بیمارش رفتار نامناسبی کنند، گفت: به بیماران از نظر بهداشتی و ایزوله رسیدگی نمی کنند با توجه به این‌که تجهیزات را خود بیماران تهیه می کنند،  اما به موقع تعویض نمی‌شود و بیماران دچار عفونت می‌شوند.
این جانباز و فعال رسانه ای در استان کرمانشاه تاکید کرد: کسی که مسؤولیتی می پذیرد باید پاسخگوی مشکلات مردم باشد واله آن را از چشم نظام می بینند، پیشنهاد می‌کنیم مسؤولان از بخش ها سرکشی کنند، چراکه کرمانشاه هشت سال در جنگ تحمیلی زیر بمباران بود
این شهروند کرمانشاهی با بابیان اینکه در استان برخی مسؤولان داعیه ولایتمداری دارند، اما عملکردهای آنان غیر والایی، ضدانقلاب، منافع شخصی، آمارسازی و… است، اظهار داشت: امروز دیدم عملکرد این نهاد درمانی سبب تکدر خاطر شهروندان و همکاران شد، پیشتر نیز یکی از بیماران جانش را در بیماران شهدا از دست داد و در یکی از بیمارستان های شهرستان به دلیل عدم توجه به تامین امکانات و تجهیزات از سوی متولیان مربوطه تعدادی از پرسنل دسته جمعی استعفا کردند، که می‌طلبید نظارت بیشتری از از سوی وزارت در دستور کار باشد.
گفتنی است، پیرمَرد چَسب فروشی را که سال‌ها در گوشه و کنار مغازه ها می دیدیم گاهی بساط می کرد، تا بتواند از قِبَل آن نان حلالی برای خانواده اش در بیاورد و زخم های سر باز کرده و تاول زده مردم این شهر را مداوا کند، اکنون گوشه‌ای از بیمارستان فرسوده این شهر از درد و اموال ربوده  شده اش که زیراندازی بیش بود، سبب شک سهمگین و دوچندان شدن رنجهایش شد و به کمال رفته، چراکه یک عمر با عزت زندگی کرد، اما حالا کدام مسؤول دلسوزی است که زخم هایش را حتی با دلگرمی بهبود ببخشد و مرهمی بر آن می گذارد، که شاید خیالش را از بابت تامین امنیت اجتماعی خانواده اش آسوده خاطر باشد.
انتهای پیام/ت

| منبع خبر : اختصاصی شهر روشن
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در پایگاه خبری شهر روشن منتشر خواهد شد.