به گزارش شهرروشن از کرمانشاه، مقاله و پژوهشی با عنوان بررسی علل و عوامل مؤثر بر بدحجابی در بین دانش آموزان دختران دوره متوسطه دوم شهر کرمانشاه توسط بانو “ساجده ابراهیمی مورد پژوهش و تحقیق قرار گرفته و آن را در اختیار ما گذاشته، که در ادامه ادامه است:
بررسی عوامل مؤثر بر بدحجابی در بین دانش آموزان دختران دوره متوسطه دوم شهر کرمانشاه
چکیده
پوشش اسلامی و حجاب به منزله حفاظ ظاهری و باطنی در برابر افراد نامحرم تلقی میشود. در واقع مصونیت اخلاقی، خانوادگی و امنیت اجتماعی را در پی دارد که به اندازه تاریخ آفرینش انسان دارای پیشینه میباشد. در برخی از جوامع جسم آدمی به عنوان یک موضوع خصوصی تلقی شده و از هر نوع عرضه و بهره برداری از آن در مجامع عمومی پیش گیری میشود. در برخی دیگر از جوامع از آن به عنوان زینتی محسوب میشود، که صاحب آن میتواند به شیوههای مختلف از آن بهرهمند شود. در ایران از زمانهای قدیم به عنوان یک موضوع خصوصی تلقی شده و از عرضه و استفاده از آن در مجامع عمومی پیش گیری شده است. این امر در مورد زنان از شدت بیشتری برخوردار است.
تحقیق حاضر به بررسی علل و عوامل مؤثر بر بدحجابی در بین دختران نوجوان شهر کرمانشاه پرداخته است. روش انجام پژوهش پیمایشی و از نوع کاربردی است و به منظور آزمون پژوهش تعداد ۲۵۰ نفر از دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوره دوم به صورت متناوب انتخاب شده و مورد سنجش قرار گرفتهاند. نتایج به دست آمده این پژوهش علل و عوامل مؤثر بر بدحجابی را از دیدگاه دختران باحجاب و بدحجاب بررسی و رتبه بندی کرده است.
مقدمه
به لحاظ نظری حجاب عبارت است از پوشش و مانعی چون پرده که به واسطه آن، پشت پرده دیده نشود. همچنین بیحجابی: بدحجابی به معنای نداشتن پوشش متناسب با استانداردهای متعارف عرف عام و الگوی برگرفته از فقه اسلامی است. از این رو، پوشیدن لباسهای تنگ، بدن نما، تحریک کننده، پوشیده نبودن برخی مواضع نیازمند پوشش، آرایش نامناسب و نداشتن وقار لازم در اجتماع را میتوان در مقوله بدحجابی گنجاند.
در میان قوانین آسمانی که خدای متعال، با توجه به نیاز زن به امنیت و آرامش، بر او مقرر کرده است، حکم «حجاب» است. حجاب قانونی است که نه برای محدود کردن استعدادهای زنان، بلکه برای محدود کردن خطرهایی است، که استعدادها و موجودیت زن را تهدید میکند کند. بنابراین پوشش اسلامی میبایست دو مشخصه ی بارز داشته باشد: ۱٫ حدود شرعی مذکور (در رساله های علمیه) لحاظ شود. و ۲٫ باخودنمایی و جلب نظر و نگاه نامحرم همراه نباشد. براساس این تعریف از حجاب، مفهوم بدحجابی و مصادیق آن روشن تر میشود. به عبارتی دقیق تر استفاده از لباس ها و تن پوش های تنگ و کوتاه، با رنگ ها، نوشتهها و نقش های محرّک و آرایش های غلیظ و افراطی که اغلب با گفتار و رفتار تحریک آمیز همراه میباشد و نیز بعضاً استفاده از چادرهای نازک و بدن نما در برابر نامحرم از مصادیق بدحجابی به شمار میآیند.
دیدگاه اسلام به اجتماع و مسائل آن، کاملا حکیمانه است. اسلام میخواهد جامعههایی آن چنان پاک بسازد که در آن اثری از فساد و انحراف وجود نداشته باشد. از جمله عوامل اساسی که پاکیزگی اجتماع و سلامت اخلاقی را ضمانت میکند، حکم حجاب است. اسلام با دوراندیشی کامل، پیروان خود را به حجاب و ترک خودنمایی امر میکند تا پیش از وقوع وقایع خانمان برانداز و شیوع فساد، ریشههای آن خشک شود و امکان رشد فساد اجتماعی بهوجود نیاید. پوشش زن در اسلام این است، که زن در معاشرت خود با مَردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گرى و خودنمایى نپردازد. آیات مربوطه همین معنى را ذکر میکند و فتواى فقها هم مؤید همین مطلب است. در آیات مربوطه، لغت حجاب به کار نرفته است. آیاتى که در این باره هست چه در سوره مبارکه “نور” و چه در سوره مبارکه “احزاب” حدود پوشش و تماس هاى زن و مَرد را ذکر کرده است بدون آن که کلمه حجاب را به کار برده باشد. آیه اى که در آن کلمه حجاب به کار رفته است مربوط است به زنان پیغمبر اسلام.
معناى اصطلاحى جدید این واژه، عبارت است از پوششى که زن در برابر نامحرمان باید استفاده کند و از جلوهگری و خودنمایى بپرهیزد. بی شک بازشناسی و بازکاوی عوامل زمینه ساز ایجاد و گسترش ناهنجاری ها و ضد ارزش ها در داخل کشور از اصلی ترین پیش شرط های آسیب زدایی و بسترسازی برای مقابله با عوامل خارجی آسیبها و ناهنجاری ها به شمار میآید. چراکه ساختار جامعه انسانی همچون ساختمان جسم انسان بوده و میزان صحّت و سلامت و قدرت آن به میزان موفقیت مَردم و متولیان امر در ریشه کن کردن ویروسها و عوامل آسیب زای داخلی بستگی تام و تمام دارد. همان طور که ساختمان بدن انسان در صورت ضعف و اختلال در فرآیند حیات سلول ها در برابر میکروب ها و عوامل خارجی آسیب پذیر خواهد شد، یک جامعه انسانی نیز در صورت پیدایی و تکوین ضعف ها، کاستی ها و اختلالات در پدیدههای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی به طور قهری و طبیعی از عوامل خارجی نیز صدمه خواهد دید.
زن در فقه اسلامی برخلاف مَرد، مکلف به پوشش حداکثری بدن غیر از صورت و دست ها تا مچ است. برای توجیه این تمایز فقهی، فلسفه هایی نظیر مهار آتش شهوت، استحکام پیوند خانوادگی، استواری جامعه و مانند آن ذکر شده است. از منظر فقیهان، فلسفه های مذکور «علت» حجاب شرعی نیستند و «حکمت» آن محسوب میشوند؛ درنتیجه حتی با فقدان آنها نیز حجاب واجب است. این درحالی است که آنچه تحقق این فلسفهها را تضمین میکند، شکل گیری «عفت اخلاقی» در بستر جامعه است، نه لزوماً «حجاب فقهی». نقض این فلسفه ها در برخی فتاوای فقهی نظیر تجویز عدم پوشش کنیزان و اهل کتاب و تجویز نگاه به زنان ازکارافتاده و زنانی که عادت به پوشاندن ندارند نشان میدهد که با تکیه صرف بر این فلسفهها نمیتوان این تمایز فقهی میان زن و مَرد را کاملاً توجیه کرد. در این مقام، اثبات عدالت جنسیتی در سطح واقعی و ادراکی، با تکیه بر این فلسفه ها ممکن نیست و تنها میتوان از تعبد به حکم شارع و حق طاعت الهی سخن گفت (شجریان، ۱۴۰۱).
به تحقیق نخستین و مؤثرترین محیط آموزشی و تربیتی انسان، محیط خانوادگی و اولین مربیان و معلمان او والدین هستند، خانواده به مثابه هسته اصلی و اولیه جامعه بوده و حالات فکری و روانی انسان را شکل میدهد. خانواده با کودک از تولّد تا سالیانی چند در تماسی مستقیم و انحصاری است. کودک در محیط خانواده طریقه خوردن، نحوه سخن گفتن، لباس پوشیدن، راه رفتن را میآموزد، سلسله اعصاب ومغز و ذهن حساس وظریف کودک از همان آغاز ولادت مانند دستگاهی دقیق از صحنهها، وقایع، رفتار و اعمال وحالات پدر ومادر فیلمبرداری کرده و افکار و رفتار و عقاید خود را شکل میدهد. عدم رعایت پوشش اسلامی از سوی مادران و ارتباط والدین با نامحرم بدون عنایت به موازین اخلاقی واسلامی به شدّت در کاهش حساسیتهای اعضای خانواده به ویژه فرزندان نسبت به هنجارها و ارزشهای دینی تاثیرگذار خواهد بود.
پس از محیط خانه و نیز والدین مدرسه و معلم تاثیر و رسالت بسیار مهمّی در تربیت، تهذیب و پرورش کودک و نوجوان به عهده دارند. در شکل گیری و تحصیل عادت، کیفیت معلومات، کسب ارزش ها و معیارهای زندگی، مدرسه و معلم از برخی جهات، مؤثرتر و مهمّ تر از خانواده هستند. از لحاظ اجتماعی مدرسه محیطی جدی تر و وسیع تر است. کودک در این محیط، میکوشد نیروی خود را بیشتر به کار اندازد تا بتواند با محیط و دیگر همسالان خود همگامی بهتری داشته باشد.
بعد از خانه و مدرسه، دانشگاه به عنوان علمی ترین نهاد اجتماعی در فرآیند هویت یابی و رشد شخصیت فکری و فرهنگی و اعتقادی نسل جوان از جایگاه بسیار مهمی برخوردار است. امروزه یکی از عوامل مهم انحطاط و انحراف مردم اکثر کشورهای تحت سلطه وابستگی و فساد حاکم بر سیستم دانشگاهی این کشورها میباشد. دانشگاهها از اولین مراکز پرورش فرهنگ ضداسلامی، ضداخلاقی و مادیگری بودهاند. استعمارگران همواره حکام و سلاطین مزدور و متخصصین و کارشناسان وابسته محلی خود را از میان تحصیلکرده های دانشگاهها انتخاب میکنند.
بی برنامگی ها، دوباره کاری ها و ناهماهنگی های نهادهای ذی ربط در زمینههای آموزشی، تبلیغی، هنری و چند گانگی در عرضه الگوها و ارزشهای اجتماعی از یک سو موجب بی اعتنایی و دلزدگی و حتی انزجار مَردم خصوصاً نسل جوان نسبت به آثار هنری و تبلیغی فوق شده از سوی دیگر سبب کشش و گرایش آنان به تفریح و سرگرمیها آلوده، مبتذل و خودآرایی و بدحجابی میشود. با نگاهی به فرآیند فعالیتهای رسانههای گروهی، دستگاههای تبلیغاتی، مراکز آموزشی و حتی مساجد و هیات های مذهبی این واقعیت روشن میشود که چه بسا آموزههای دینی ارایه شده از طریق مساجد و هیأت ها و نمازهای جمعه در جهت مخالف معیارها و ارزش هایی است، که از طریق سینما، تئاتر، رادیو و تلویزیون و مطبوعات تبلیغ و ترویج میشود. خلاء ایدئولوژیکی و رشد و گسترش بی تفاوتی و بی علاقگی نسبت به سرنوشت جامعه و اوضاع و شرایط سیاسی و اجتماعی کشور یکی دیگر از عوامل و مجاری عمده بروز و گسترش فساد و بدحجابی در جامعه به شمار میآید. پرداختن به انحرافات و آسیبهای مذکور همواره توجه پژوهشگران و محققان دینی و غیر دینی را به خود جلب کرده و کتاب ها و مقالات و آثار متعددی تدوین، تنظیم و به مخاطبان ارایه شده است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اکثریت بانوان به استفاده از حجاب و پوشش اسلامی روی آوردند و اقلیتی نیز ضمن استفاده از روسری و تن پوش ها و حتی چادر، حدود شرعی پوشش و رفتار و گفتار با نامحرم را رعایت نمیکردند، این معضل و ناهنجاری (در پوشش) در سالهای اخیر بنا به دلایلی رو به گسترش بیشتری نهاده و به عنوان یک تهدید برای تحکیم خانواده ها و امنیت فرهنگی و اخلاقی جامعه مورد توجه و تاکید مراجع ذی ربط قرار گرفته است.
زمانی میتوان حصول جامعه ی سالم را تضمین کرد که هنجارها بر ارزش ها منطبق شوند. به طورمثال پوشش و طرز رفتار و گفتار مورد پذیرش مَردم (هنجارها) بر اساس معیارها و موازین پذیرفته شده و در مبانی اعتقادی و آرمانی (ارزش ها) برگزیده شوند. بحث در مورد بدحجابی به طور مجرد و انتزاعی به عنوان یکی از مصادیق بارز ناهنجاریهای فرهنگی، اجتماعی نه ممکن است و نه مفید. چرا که مقولات و پدیدههای اجتماعی و فرهنگی، سیاسی، اقتصادی با یکدیگر پیوندی وثیق داشته و تأثیرات متقابل آن ها همواره مورد تأکید و توجه جامعه شناسان و روان شناسان و پژوهشگران اجتماعی بوده است. نمیتوان در جامعه شاهد تحکیم پایههای اقتصادی لیبرالیستی بود ولی از پیدایی و گسترش فرهنگ لیبرالیستی پیشگیری کرد. بنابراین در بازکاوی عوامل عمده بدحجابی نمیتوان از نهادها، پدیدهها و عوامل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، هنری، علمی و آموزشی غفلت ورزید و به چند مقوله مرتبط اکتفا کرد.
مواد و روشها:
طرح پژوهش مورد استفاده در تحقیق حاضر توصیفی- پیمایشی است. ابتدا مطالب را سازمان بندی و خلاصه کرده به صورتی که قابل فهم و معنی دار باشد سپس با استفاده از نرم افزار SPSS طرح تحقیق انجام گرفت که در بررسی عوامل موثر بر بدحجابی از آزمون T-test یک نمونهای و برای بررسی تفاوت بین زنان باحجاب و بدحجاب از T-test دونمونه ای مستقل استفاده شده است.
جامعه آماری، نمونه و روشهای نمونه گیری: در این پژوهش جامعه آماری از همه زنان و مَردان شهر کرمانشاه که زنان از دو گروه باحجاب و بدحجاب انتخاب شدهاند. گروه نمونه در این پژوهش ۲۵۰ نفر شامل دختران دانش آموزان دوره دوم متوسطه که به تفکیک آنان ۱۳۰ نفر با حجاب و ۱۲۰ نفر بدحجاب بودهاند و حاضر به همکاری در این پژوهش شدند و بهصورت نمونه گیری ساده انتخاب شدند.
ابزار سنجش در این تحقیق، پرسشنامه خود ساخته توسط محقق طراحی شده است. این پرسشنامه شامل ۲۹ سئوال در مقیاس لیکرت بوده است. این پرسشنامه دارای ۵ گزینه میباشد که پاسخ دهندگان یکی از گزینهها را انتخاب میکنند. نحوه پاسخ دهی به پرسشها به صورت پنج گزینهای است که به صورت خود سنجی تکمیل میشود. دامنه پاسخها از “خیلی کم” تا “خیلی زیاد” متغیر است به طوری که افراد میتوانند پاسخ های خود را به صورت یکی از گزینهها با علامت ضربدر مشخص کنند. نمره گذاری از ۱ تا ۵ و نمره یک برای گزینه خیلی کم، نمره دو برای گزینه کم، نمره سه برای گزینه تاحدودی، نمره چهار برای گزینه زیاد و نمره پنج برای گزینه خیلی زیاد در نظر گرفته شده است.
روش تجزیه و تحلیل دادهها: به منظور تنظیم و طبقه بندی و تجزیه و تحلیل فراوانی و درصد پاسخ آزمودنی های تحقیق از روش آماری توصیفی و سپس جهت استنباط فرضیات از آزمون t-test یک نمونهای و t-test دو نمونهای و آزمون فریدمن استفاده شده است.
روایی و پایایی پرسشنامه: براساس محاسبات انجام شده (با توجه به جدول شماره ۱) میزان آلفای کرونباخ این پژوهش برابر با ۷۱۸/۰ یعنی تقریبا ۷۲ درصد بوده است. از آنجا که اگر اعتبار بیشتر از ۷۰ درصد و هرچه به ۱۰۰درصد نزدیکتر باشد مطلوب است و ضریب قابل اطمینانی میباشد، بنابراین میتوان نتیجه گرفت که آزمون از اعتبار بالایی برخوردار است.
یافته ها
در جدول شماره (۲)، وضعیت ظاهری حجاب آزمودنی ها ارائه شده است. براساس این نتایج ۵۲درصد دختران شرکت کننده در آزمون باحجاب و ۴۸ درصد آنها بدحجاب بودهاند.
در بررسی اولین فرضیه پژوهش که بهصورت زیر میباشد نتایج در جدول شماره (۳) آورده شده است:
اعتقادات مذهبی افراد، پوشاک تولید شده و عرضه شده به بازار، نگاه مَردان به زنان، صداوسیما، اینترنت، ماهواره، الگوهای جامعه از جمله هنرمندان و هنرپیشگان و … از دیدگاه زنان بدحجاب و باحجاب بر بدحجابی جامعه تأثیر ندارند.
اعتقادات مذهبی افراد، پوشاک تولید شده و عرضه شده به بازار، نگاه مَردان به زنان، صداوسیما، اینترنت، ماهواره، الگوهای جامعه از جمله هنرمندان و هنرپیشگان و … از دیدگاه زنان بدحجاب و باحجاب بر بدحجابی جامعه تأثیر دارند.
با توجه به جدول فوق و ستون سطح معنی داری آزمونها، ملاحظه میشود که آماره آزمون همه سئوالات به جز در مورد (دست و پاگیر بودن حجاب) دارای اعتبار آزمون کمتر از ۰۵/۰ است برای همه آزمون تی سئوالات شده است و لذا فرض صفر با سطح اطمینان ۹۵ درصد پذیرفته شده است. یعنی کلیه عوامل به جزء دست و پاگیر بودن حجاب بر بدحجابی زنان تأثیر دارند. لذا نتیجه میشود بدحجابی میتواند به دلایل مختلفی از جمله اعتقادات مذهبی افراد، ماهواره، اینترنت، پوشاک تولید شده در داخل و عرضه آن به بازار، نگاه مَردان به زنان در جامعه، صداوسیما و… بستگی داشته باشد.
در بررسی دومین فرضیه پژوهش که بررسی وجود اختلاف معنی دار بین سئوالات از دیدگاه زنان باحجاب و بدحجاب میباشد نتایج در جدول شماره (۴) آورده شده است:
با توجه به نتیجه به دست آمده، سطح معنی داری آزمون برای تمام سئوالات به جز در مورد سئوالات ۳، ۴ و ۱۷ دارای اعتبار آزمون کمتر از ۰۵/۰ است برای تمام آزمون تی سئوالات شده است و لذا فرض صفر با سطح اطمینان ۹۵ درصد پذیرفته شده است و گفته میشود در عوامل موثر بر بدحجابی (سئوالات فوق) بین زنان با حجاب و بدحجاب تفاوت معنی داری وجود دارد، اما در مورد خواسته همسر، اقتضای تمایل مَردان و جلب توجه آنان و بدحجابی به دلیل قرار گرفتن در محیط های زندگی مرفه در بین زنان باحجاب و بدحجاب دارای تفاوت معنی داری است (چرا که سطح معنی داری های فوق از مقدار ۰۵/۰ بیشتر است) که با توجه به مقادیر میانگین آنها در رابطه با تأثیر محیط های مرفه دیدگاه زنان بدحجاب مخالف با نظر زنان باحجاب بوده است و میانگین زنان بدحجاب کمتر است یعنی تمایل به مخالفت با این امر و بی تأثیر بودن آن بیشتر بوده است.
در بررسی رتبه بندی دلایل گرایش به بدحجابی از دیدگاه دختران باحجاب و بدحجاب نتایج زیر به دست آمد:
با توجه به اطلاعات جدول، مشاهده میشود که در بیان عوامل موثر بر بدحجابی از دیدگاه زنان باحجاب مهمترین عامل اقتضای تمایل مَردان است، پس از آن زیباتر جلوه دادن و به ترتیب دست و پاگیر بودن حجاب، خواسته همسر یا خانواده، فرار از سنتهای گذشته، لجبازی با خانواده و لجبازی با قانون است. لازم به ذکر است که عامل لجبازی با قانون دارای پایین ترین رتبه است در واقع به این معنا است که کم اهمیت ترین عامل نسبت به بقیه عوامل میباشد. ضمن اینکه خروجی آزمون وجود ارتباط معنادار بین این عوامل را بیان میکند (جدول شماره ۶).
همچنین، با توجه به اطلاعات جدول، مشاهده میشود که در بیان عوامل موثر بر بدحجابی از دیدگاه زنان بدحجاب مهمترین عامل زیباتر جلوه دادن است، پس از آن دست و پاگیر بودن حجاب و به ترتیب، اقتضای تمایل مَردان، فرار از سنتهای گذشته، خواسته همسر یا خانواده، لجبازی با قانون و لجبازی با خانواده است. گفتنی است، عامل لجبازی با خانواده دارای پایین ترین رتبه است در واقع به این معنا است که کم اهمیت ترین عامل نسبت به بقیه عوامل میباشد. ضمن اینکه خروجی آزمون وجود ارتباط معنادار بین این عوامل را بیان میکند (جدول شماره ۶).
نتیجه گیری:
بیشک، کردار و طرز تفکر و زندگی کارگزاران به ویژه مدیران و مسئولانی که ردای تبلیغ به تن دارند، به دلیل موقعیت و مقام خاصی که در جامعه دارند، به منزله معیار خوبی و بدی رفتار افراد جامعه و زندگی فردی و اجتماعی محسوب میشود. به عبارتی مَردم آیینهای را میمانند که سلوک کارگزاران به ویژه روحانیان را در خود منعکس میکنند، یکی از موارد بارز و آشکار تقلید همین جا است و از این روزنه است، که اخلاق منحط و یا مترقی به جامعه راه خواهد یافت و نبض آن را در اختیار میگیرد. مَردم شیوه زندگی مسئولان و زمامدارانشان را به شدت زیر نظر داشته و نوع مسکن، مرکب، خوراک و پوشش آنان را به عنوان الگو و مدل در زندگی خود تلقی میکنند. در هر جامعه هنگام مطالعه و ارزیابی وضع فرهنگ و آداب و عادات مَردم، رفتار و افکار و معیشت مسئولان و مدیران کشور را نیز مورد مطالعه و بررسی قرار میدهند. چراکه نه تنها با تجمیع تجارب بشر بلکه بر اساس آیات و روایات متعدد اسلامی بسیاری از مَردم با رهبران و پیشوایان خود وارد بهشت یا جهنم میشوند.
بررسی زمینهها و عوامل گسترش بدحجابی در شهر کرمانشاه نکاتی را بر همگان آشکار میکند. دقت به این نکات میتواند به راهبردهایی برای برون شد از این مسئله بینجامد. این عوامل به عوامل ثابت و متغیر قابل تقسیم هستند. جمع این عوامل ثابت و متغیر مؤثر درگسترش بدحجابی فرهنگی، محیطی اعم از اقتصادی- اجتماعی هستند که در مقاله و بیان دیگری به شکل مفصل در تحقیق دیگری باید به آنها پرداخته شود. این عوامل خاص مؤثر در زمینه ها و عوامل گسترش بدحجابی در شهر کرمانشاه قابل رصد هستند ولی در برابر عوامل مشترک بدحجابی در کشور رابطهای منطقی و عموم و خصوصی دارند. و چنان قوی و تأثیرگذارند که حتی این عوامل منطقهای را در خود خلاصه میکنند اما نه صد درصد. خانواده، سازمانها و نهاد اجتماعی مثل آموزش و پرورش، رسانهها، سازمان بسیج و دیگر نهادها هریک میتوانند در یک گستره معین بر این ناهنجاری فائق آیند.
در اینکه حجاب از ارزش های مهم و از اصول مسلم رفتار اجتماعی در اسلام است، هیچ تردیدی نیست؛ نظامی که نام «جمهوری اسلامی» را بر خود دارد، ملزم به پاسداری از حریم ارزش های اسلامی، از جمله حجاب است. اما در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی هیچ استراتژی مشخصی در برخورد با موضوع حجاب، طراحی و دنبال نشده است. مسئولان رده بالای مملکتی، پیوسته چادر را «حجاب برتر» دانستهاند؛ اما بر این امر نیز تصریح کردهاند که سایر پوشش ها، به این شرط که مشخصات مورد نظر اسلام را در زمینه حجاب داشته باشند، پذیرفتنیاند. الگوهایی از «مانتو- شلوار- روسری» در سالهای اول پیروزی انقلاب اسلامی، برای ادارات طراحی شد که در عین پوشیدگی، صرفاً رنگهای سیاه و تیره را برای پوشش زنان و دختران تجویز میکرد. این الگوهای سختگیرانه، در عمل، حالت یک حجاب اجباری را در محیط اداری پدید آورد؛ اما در کنار این الگوها، رسانههای هنری، به ویژه سینما، الگوهای دیگری را به زنان ارائه دادند، که کاملاً با آنچه که مدنظر بخش داری کشور بود، تفاوت داشت. با گذشت زمان، کم کم عده زیادی از زنان و دختران دوگانگی را در رعایت حجاب آموختند. به این ترتیب که آنها در محیط های اداری یک نوع حجاب داشتند و در محیط های دیگر نوعی دیگر تفاوت حجاب بسیاری از دختران دانشجو و دانش آموز و زنان کارمند در محیط های اداری با محیط های دیگر، چنان فاحش است، که گاه شناختن چهرهای واحد در دو محیط مشکل میشود. از سوی دیگر سختگیری در مورد آرایش چهره در محیط های اداری، لوازم آرایش ا جزء لاینفک کیفهای همراه بسیاری از خانم ها کرد. در چنین فضایی آنچه کمتر مورد توجه قرار گرفت، «روح حجاب» بود. در واقع آنچه در بحث حجاب مورد توجه واقع شد، بخش فیزیکی و ظاهری آن بود، حال آنکه در اسلام در هر مقولهای به محتوا و روح و معنا بیش از صورت ظاهر بها میدهد.
نتایج نشان داد حجاب هرگز نمیتواند تحت تأثیر یک عامل بوجود آید یا از بین برود. در واقع عوامل متعددی بر این مقوله مؤثراند. زنان بدحجاب یا آنها که به حجاب و پوشش خود اهمیت نمیدهند بیشتر عوامل شخصیتی، خانوادگی و فردی را دلیل آن میدانند، ولی زنان محجه عوامل بیرونی و اجتماعی و نیز عوامل خارجی و استکباری را دلیل رواج بدحجابی میدانند. زیباتر جلوه دادن، دست و پاگیربودن حجاب، خواسته همسر یاخانواده، اقتضای تمایل مَردان، فرار از سنتهای گذشته، لجبازی با قانون، لجبازی با خانواده و… از جمله عوامل درونی است، که فرد را به سمت بدحجابی سوق میدهند. اجباری بودن حجاب هم میتواند مؤثر باشد. بسیاری بر این باورند که هیچ قانونی را نمیتوان با زور و اجبار عملی کرد که این تفکر نمیتواند کاملا صحیح باشد. نکته حائز اهمیت این است که اجبار و زور نمیتواند حجاب و مهمتر از آن عفاف را در دل افراد نهادینه سازد و تنها ظواهر را، آن هم برای مدت اندکی موجه میکند. بنابراین هرچند برخوردهای قانونی یکی از شیوههای برخورد با بدحجابی است، اما رفع این معضل راهکارهای فرهنگی و ریشهای نیاز دارد.
حجاب یک رفتار دینی است، که خواستهایم آن را در جامعه نهادینه کنیم و فرهنگ اهل بیت(ع) الگوی خوبی برای نهادینه کردن رفتارهای دینی است. مثلا باید ببینیم در فرهنگ اهل بیت برای نهادینه کردن یک رفتار دینی چگونه اقدام میکردند و با توجه به فضای کنونی جامعه اشکالات ما در حوزه ترویج رفتارهای دینی چه بوده است. حجاب در واقع بخشی از جورچین فرایند فرهنگی در کشور است. یعنی مسائل دیگری نیز وجود دارد، که روی این موضوع تاثیرگذار است. حجاب بخشی از تربیت دینی است شخصیت وجودی افراد، زیر هفت سال شکل میگیرد و نهادهای آموزشی میتوانند بیشترین تاثیر را در نهادینه کردن عفاف داشته باشند؛ اما ما آنها را رها کرده و زمانی به آن میپردازیم، که دختران در سن بالاتری هستند و بهراحتی نمیتوانند این امر را بپذیرند. تربیت دینی یک فرایند است و نمیتوانیم فقط روی قسمتی از آن مانند حجاب دست بگذاریم. بنابراین اگر حجاب بخشی از فرایند تربیت دینی است، نمیتوان در مورد مفاهیمی همچون راستگویی و اخلاق سکوت کرد.
یکی از اشکالات اساسی در ترویج فرهنگ عفاف و حجاب این بوده که ذهنمان را به علتهای مستقیم بیحجابی و بدحجابی درگیر کردهایم در صورتی که دلایل غیرمستقیم به موضوع حجاب ضربه میزند و ما آن را رها کردهایم. یعنی از جاهایی ضربه خوردیم، که آن موارد در مقوله عفاف موثر بودند، اما ما به موارد دیگری پرداختیم و حجم برنامه هایمان را در آن قسمت ها پررنگ کردیم.
بنابراین در همین راستا پیشنهاد میشود با توجه به عوامل متعددی که سبب بروز پدیده بدحجاب و بدحجابی در جامعه میشود، برنامهریزی در این حیطه باید به گونهای باشد، که همه این عوامل را مرتفع سازد. به عبارت دیگر، پوشاک و لباس های تولید شده باید مخاطب و مصرف کننده را از نظر زیبایی، تنوع رنگ، به روز بودن، نوجویی، مدرن بودن و… ارضاء کند و از سویی شئونات فرهنگ ایرانی و اسلامی را نیز رعایت کند.
منابع:
افسری، لیلا (۱۳۹۲). بررسی عوامل موثر بر ارتقاء سطح حجاب و عفاف (مورد مطالعه: دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر). فصلنامه علوم رفتاری.
شجریان، مهدی (۱۴۰۱). فلسفه های حجاب و عدالت جنسیتی. نشریه اسلام و مطالعات اجتماعی، دوره ۱۰، شماره ۱(پیاپی ۳۷)، ص ۱۴۹-۱۲۳٫
عظیمیان، مریم؛ بهشتی، سعید (۱۳۸۸). بررسی فلسفه و قلمروی حجاب در اسلام و آثار تربیتی آن. تربیت اسلامی، ۴(۸)، ۱۰۳-۷۵٫
ماهینی، انسیه؛ خسروپناه، عبدالحسین (۱۳۸۸). راهکارهای ترویج پوشش اسلامی در بین دختران دانشجو، معرفت در دانشگاه اسلامی.
محبوبی منش، حسین (۱۳۸۶). تحلیل اجتماعی مسأله حجاب. فصلنامه شورای فرهنگی اجتماعی زنان. سال دهم، شماره ۳۸٫
محمدی نیا، طیبه؛ پوینده پور، اعظم؛ مستغنی، فاطمه؛ عابد، یاسمن (۱۳۹۴). حجاب راهکاری برای آرامش روانی زنان. اولین همایش ملی اسلام و سلامت روان.
میلانی، امیرمهاجر (۱۳۹۸). فلسفه پوشش در متون دینی. مجموعه مقالات پژوهش های فقهی حجاب. قم: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان.
Aamili Karki, A. (1414 AH). Jami al-Maqasid fi Sharh al-Qisas. (Vol. 12). Qom: Alulbayt Institute. [In Arabic]
Ameli, Z. (1413 AH). Masalak al-Afham ila Tanqih Sharae al-Islam. (Vol. 7). Qom: Islamic Encyclopaedia Foundation. [In Arabic]
Ansari, M. (1415 AH). Al Makasab. (vol. 1). Qom: World Congress honoring Sheikh Azam Ansari. [In Arabic]
پژوهشگر مقاله :ساجده ابراهیمی
انتهای پیام/ت